تبادل
لینک هوشمند
میگویند مردی بخودش سوزن فرو میکرد و بعد از شدت درد فریاد میزد. به او گفتند چرا سوزن بخودت میزنی که دردت بیاید و فریاد کنی؟
گفت: آخه نمیدونی بین دو تا سوزن زدن که درد ندارم چقدر کیف میکنم.
زندگی ما مردم هم شبیه همین داستان است. با تمام قوا سعی در تولید دود داریم و وقتی هوا خراب شد همه فریادمان به آسمان میرود و شکایت میکنیم.
اگر طبیعت بدادمان برسد و یکروز باران بیاید و هوا تمیز شود باز با لذت هرچه تمامتر ماشین ها را بیرون میآوریم و باز با تمام قوا دود تولید میکنیم!!!
در اینجا نتنها مسئله تولید دود و استفاده ناصحیح از اتومبیل ها مطرح است، بلکه در تمام شئون زندگی دچار همین وضعیت هستیم.
مثلا بدون کنترل و نظارت کافی پول در اختیار فرزندانمان قرار میدهیم و آنها را رها میکنیم تا بروند و برای شب چهارشنبه سوری نارنجک و ترقه بخرند.
وقتی صداهای مهیب ناشی از انفجار ها تن همه را لرزاند ، و حتی گاهی این انفجار ها حادثه آفرید، با داد و فریاد از این وضعیت شکایت میکنیم.
و یا : پولی را که بزحمت بدست میآید میدهیم و سیگار میخریم و دود آنرا به ریه خود فرو میکنیم. وقتی ریه بیچاره ما بیمار شد از دست دکتر ها شکایت میکنیم که نمیتوانند یک سینه درد ساده را معالجه کنند.
همچنین وقتی خودمان در خیابان و پارکها و اماکن عمومی آشغال میریزیم و محیط زندگیمان را کثیف میکنیم فریادمان بلند میشود و از کثیف بودن محیط شکایت میکنیم!!!
از این مثالها در زندگی ما زیاد است اما ...
بالاخره کی دست از سوزن زدن بخودمان بر میداریم و بیهوده داد و فریاد نمیکنیم ، خدا میداند.
http://hrstories.persianblog.ir/
نظرات شما عزیزان:
